مادر عالم

مطالبی راکه در مورد حصزت زهرا ازجمله داستان های ایشان میخواهید راازما دریافت کنید ...یامهدی ادرکنی...

مادر عالم

مطالبی راکه در مورد حصزت زهرا ازجمله داستان های ایشان میخواهید راازما دریافت کنید ...یامهدی ادرکنی...



روزی پیرمردی فقیر و گرسنه، نزد پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) آمد و درخواست کمک کرد.

پیامبر فرمود: اکنون چیزی ندارم ولی «راهنمای خیر چون انجام دهنده آن است»،

 پس او را به منزل حضرت فاطمه (سلام الله علیها) راهنمایی کرد.

پیرمرد به سمت خانه حضرت زهرا (سلام الله علیها) رفت و از ایشان کمک خواست.حضرت زهرا (سلام الله علیها) فرمود:

 ما نیز اکنون در خانه چیزی نداریم. اما گردن ‏بندی را که دختر حمزة بن عبدالمطّلب به او هدیه کرده بود

 از گردن باز کرد و به پیرمرد فقیر داد. مرد فقیر، گردن ‏بند را گرفت و به مسجد آمد.

پیامبر (صلی الله علیه و آله) هنوز در میان اصحاب نشسته بود که پیرمرد عرض کرد:

 ای پیامبرخدا (صلی الله علیه و آله)، فاطمه (سلام الله علیها) این گردن بند را به من احسان نمود

 تا آن را بفروشم و به مصرف نیازمندی خودم برسانم.پیامبر (صلی الله علیه و آله) گریست.

عمّار یاسر با اجازه پیامبر (صلی الله علیه و آله) گردن بند را از پیرمرد خرید.عمار پس از خرید گردن بند،

 گردن بند را به غلام خود داد و گفت: این را به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) تقدیم کن ، خودت را هم به او بخشیدم.

پیامبر (صلی الله علیه و آله) نیز غلام و گردن بند را به حضرت فاطمه بخشید.غلام نزد فاطمه (سلام الله علیها) آمد و آن حضرت گردن بند

 را گرفت و به غلام فرمود: من تو را در راه خدا آزاد کردم. غلام خندید.حضرت فاطمه (سلام الله علیها) راز این خنده‌ را پرسید.

 غلام پاسخ داد: ای دختر پیامبر (صلی الله علیه و آله) برکت این گردن بند مرا به شادی آورد،

چون گرسنه‌ای را سیر کرد، برهنه‌ای را پوشاند، فقیری را غنی نمود، پیاده‌ای را سوار نمود،

بنده‌ای را آزاد کرد و عاقبت هم به سوی صاحب خود بازگشت.

  • محمد علی جعفری

اَگر گفتی اِشتباهش کجاست؟



  • محمد علی جعفری

پیامبر (ص) فرمودند: هرکس صلوات بر من را در نوشته ای بنویسد تا زمانی که آن نوشته باقی است فرشتگان برای اواستغفار می طلبند .


"برای شادی دل آقامون امام زمان(عج)  صلوات "

  • محمد علی جعفری

برای دانلود به روی لینگ زیر کلید کنید

  • محمد علی جعفری



برای دانلود روی لینگ زیر کلید کنید


  • محمد علی جعفری



 صدای رویش گل به گوش می‌رسد و نوای دلنشین پرندگان همه جا را فراگرفته است.

طبیعت قدم بهار را بر چشم نهاده و همة زیورهایش را به کار گرفته است تا جمال خویش بنماید.

سختی و سردی یخ‌هایی که کوهها را در زمستان به انجماد زندانی کرده بودند اینک در برابر صدای ریزش چشمه‌سارها و رودها بی‌معنی شده‌اند.

عطر گلهای زیبای طبیعت بسیار خوشبوست اما عطر وجود انسانهای پاکدامن خوش‌رایحه‌تر است و ماندنی‌تر، اگر آدمی وجود خویش را به عطر ایمان معطّر گرداند آنگاه رایحة خوش آن در مشام فرشتگان می‌پیچد. بهار را همه می‌بینند با این حال همگان آن را یکسان درنمی‌یابند. گروهی تنها   تغییرات طبیعی را درک می‌کنند، گروهی معانی تغییرات را و عده‌ای نیز اشارات و اسرار این رستاخیز طبیعت را.


خوشا به حال آنان که به این اشارة رسول اکرم (ص) عمل می‌کنند که فرمود:
اِذَا رَأَیتُمُ الرَّبِیع فَاکثرُوا ذِکر النُّشُور.
هرگاه بهار را دیدید بسیار از قیامت یاد کنید.

  • محمد علی جعفری

اخبارغیبی،درمصحف فاطمه زهرا(سلام الله علیها)



عن حماد بن عثمان قال:
«سمعت أباعبداللَّه علیه السلام یقول: تظهر الزنادقه سنه ثمانیه و عشرین و مائه و ذلک لأنّی نظرت فی «مصحف فاطمه» (سلام الله علیها). قال: فقلت: و ما مصحف فاطمه (سلام الله علیها)؟ فقال: إنّ اللَّه تبارک و تعالى لما قبض نبیه (صلی الله علیه وآله و سلم) دخل على فاطمه (سلام الله علیها) من وفاته من الحزن ما لایعلمه إلّا اللَّه عز و جل فأرسل إلیها ملکاً یسلّى عنها غمها و یحدثها. فشکت ذلک إلى أمیرالمؤمنین علیه السلام . فقال لها: إذ أحست بذلک و سمعت الصوت قولی لی. فأعلمتْه. فجعل یکتب کل ما سمع حتى اُثبت من ذلک مصحفاً. قال: ثم قال: أمّا أنّه لیس من الحلال والحرام ولکن فیه علم ما یکون، «
حماد بن عثمان مى‏گوید: از امام صادق علیه السلام شنیدم که فرمودند: در سال 128 ه.ق، زنادقه ظهور خواهند کرد، زیرا من مصحف فاطمه )سلام الله علیها)را نگاه کردم و این مطلب را آنجا دیدم. گفتم: مصحف فاطمه)سلام الله علیها)چیست؟ فرمودند: وقتى که پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله و سلم) رحلت کردند، غم و غصه‏ى بى‏حدى که فقط خدا (مقدار آن را) مى‏داند، بر فاطمه زهرا(سلام الله علیها)وارد شد. خداوند
ملکى فرستاد تا حضرت زهرا )سلام الله علیها)را تسلى خاطر دهد و با ایشان سخن بگوید. حضرت  فاطمه (سلام الله علیها)از این جریان به امیرالمؤمنین علیه السلام گلایه کردند. على علیه السلام فرمودند: هرگاه ملک را دیدى و صداى او را شنیدى مرا خبر کن. زهرا (سلام الله علیها)، على علیه السلام را از آمدن ملک آگاه ساختند امیرالمؤمنین علیه السلام آنچه را که مى‏شنید، مى‏نوشت، تا اینکه کتابى از آن مطالب نوشته شد. سپس امام صادق علیه السلام فرمودند: اما در «مصحف فاطمه (سلام الله علیها)« حلال و حرام خدا نیست، بلکه وقایعى که اتفاق خواهد افتاد (تا روز قیامت) همه درون آن است.»
در مصحف فاطمه‏ى زهرا (سلام الله علیها)چیست؟
إنّ الصادق علیه السلام یقول:
«علمنا غابر و مزبور و نکت فى القلوب و نقر فی الأسماع و أن عندنا الجفر الأحمر والجفر الأبیض و «مصحف فاطمه» (سلام الله علیها)و عندنا الجامعه فیها جمیع ما تحتاج الناس إلیه. فسئل عن تفسیر هذا الکلام. فقال: أما الغابر، فالعلم بمإ؛ّ یکون و أما المزبور فالعلم بما کان و امّا النکت فی القلوب فهو الإلهام و أمّا النقر فی الأسماع فحدیث الملائکه نسمع کلامهم و لا نرى أشخاصهم و أمّا الجفر الأحمر فوعاء فیه سلاح رسول‏اللَّه (صلی الله علیه وآله و سلم) و لن یخرج حتى یقوم قائمنا أهل البیت و أمّا الجفر الأبیض فوعاء فیه توراه موسى و إنجیل عیسى و زبور داود و کتب اللَّه الاولى و أمّا مصحف فاطمه (سلام الله علیها)ففیه ما یکون من حادث و أسماء من یملک إلى أن تقوم الساعه و امّا الجامعه، فهو کتاب طوله سبعون ذراعاً، املاء رسول‏اللَّه (صلی الله علیه وآله و سلم)من فلق فیه و خطّ علی بن أبی‏طالب علیه السلام بیده فیه واللَّه جمیع ما تحتاج إلیه الناس إلى یوم القیامه حتى أنّ فیه أرش الخدش والجلده و نصف الجلده»
امام صادق علیه السلام مى‏فرمودند: ما غابر و مزبور را مى‏دانیم، ما مسائل قلبى و نیَّات را مى‏دانیم. ما « نقرى» که در گوشها مى‏رود را مى‏دانیم.
معناى «محدِّثه» بکسر دال
«
محدِّثه» به کسر دال، یعنى زنى که براى دیگران نقل حدیث مى‏کند. ما از حضرت فاطمه­ی زهرا (سلام الله علیها)روایات زیادى را در دست داریم.
فاطمه­ی زهرا (سلام الله علیها)به سؤالات زنان مدینه پاسخ مى‏فرمودند و به آنان حدیث             مى‏ آموختند. فاطمه­ی زهرا (سلام الله علیها)احادیث زیادى را از پیامبر (صلی الله علیه وآله و سلم)و یا حضرت على علیه السلام براى ما نقل فرموده‏اند، لذا ایشان را «محدِّثه» گویند.
فاطمه زهرا (سلام الله علیها)از نور عظمت خداوند به وجود آمده است
عن جابر عن أبی‏عبداللَّه علیه السلام قال:
«قلت: لم سمیت فاطمه الزهراء (سلام الله علیها) «زهراء»؟ فقال: لأنّ اللَّه عز و جل خلقها من نور عظمته فلمّا أشرقت أضاءت السماوات والأرض بنورها و غشیت أبصار الملائکه للَّه ساجدین و قالوا إلهنا و سیدنا! ما هذا النور؟، فأوحى اللَّه إلیهم هذا نور من نوری و أسکنته فی سمائی، خلقته من عظمتی، اُخرجه من صلب نبىّ من أنبیائی، افضله على جمیع الأنبیاء و اخرج من ذلک النور أئمه یقومون بأمری، یهدون الى حقى و اجعلهم خلفائی فی أرضی بعد إنقضاء وحیی،»
جابر از امام حسین علیه السلام سؤال کرد: چرا فاطمه (سلام الله علیها)را «زهراء» نامیده‏اند؟ ایشان فرمودند: خداوند فاطمه(سلام الله علیها) را از نور عظمت خود آفرید. وقتى فاطمه (سلام الله علیها)درخشیدند، زمین و آسمان را نورانى کردند.
چشمهاى ملائکه غرق نور شد و خداوند را سجده کردند و از روى تعجب گفتند: خداوندا! این چه نورى است؟ وحى شد که این یکى از نورهاى من است، در آسمان جایش دادم و او را از طریق پیامبر (صلی الله علیه وآله و سلم) متولد گردانیدم و او را بر همه پیامبران : برترى دادم و از آن نور، ائمه ی هدى : به وجود آمدند، تا دستورات مرا اجرا نمایند و مردم را هدایت کنند، آنها بعد از قطع شدن وحى، جانشینان من در زمین هستند.»
محراب فاطمه زهرا (سلام الله علیها)هنگام عبادت غرق نور است
عن إبن‏عماره عن ابیه قال:
« سئلت أباعبداللَّه علیه السلام عن فاطمه (سلام الله علیها) لم سمیت »زهراء»؟ فقال: لأنها کانت إذا قامت فی محرابها زهر نورها لأهل السماء کما یزهر نور الکواکب لأهل الأرض، »
پدر ابن عمار از امام صادق علیه السلام سؤال کرد: چرا فاطمه (سلام الله علیها)را «زهراء» نامیده‏اند؟ فرمودند: زیرا هرگاه در محراب عبادت مى‏ایستادند، نورشان براى اهل آسمان مى‏درخشید، همچنان که ستارگان براى ما زمینیها درخشش دارند.»
فاطمه زهرا (سلام الله علیها)درخشنده چون ماه
عن الرضا علیه السلام قال فی حدیث طویل:
« کانت فاطمه (سلام الله علیها) إذا طلع هلال شهر رمضان یغلب نورها الهلال و یخفى فإذا غابت عنه ظهر، »
امام رضا علیه السلام فرمودند: هلال ماه رمضان که ظاهر مى‏شد نور فاطمه (سلام الله علیها)بر آن غلبه مى‏کرد و کسى نمى‏توانست نور هلال ماه را ببیند، تا اینکه حضرت فاطمه (سلام الله علیها)از آنجا مى‏رفتند، آنگاه هلال ماه دیده مى‏شد.»
زهرا، یعنى درخشنده
عن عائشه:  «کنا نخیط و نغزل و ننظم الإبره باللیل فى ضوء وجه فاطمه (سلام الله علیها)... و لذلک سمیت «الزهراء
عائشه مى‏گوید: شب هنگام، ما در نور صورت فاطمه‏ى زهرا (سلام الله علیها)خیاطى، پشم‏ریسى و بافندگى مى‏کردیم و چون صورتى بسیار درخشنده داشت «زهراء» نامیده شد.»
فاطمه زهرا (سلام الله علیها)براى امیرالمؤمنین علیه السلام مى‏درخشد
ابوهاشم العسکری سالت صاحب العسکر علیه السلام:
«لم سمیت فاطمه، «الزهراء» (سلام الله علیها)؟ فقال: کان وجهها یزهر لأمیرالمؤمنین علیه السلام من أول النهار کالشمس الضاحیه و عند الزوال کالقمر المنیر و عند غروب الشمس کالکوکب الدری،»
ابوهاشم گوید: از امام حسن عسکرى علیه السلام سؤال کردم: چرا فاطمه (سلام الله علیها)، «زهراء» نامیده شد؟ فرمودند: صورت فاطمه (سلام الله علیها)براى امیرالمؤمنین علیه السلام در اول روز مانند خورشید
می درخشید و هنگام عصر مانند ماه تابان بود. و  هنگام غروب خورشید مانند ستاره ای پر نور بود، چون چنین بودند او را زهراء (سلام الله علیها) گویند.»
تعجب اهل مدینه از محراب غرق نور فاطمه‏ى زهرا (سلام الله علیها)
عن ابان بن تغلب قال:
« قلت لأبی‏عبداللَّه علیه السلام : یابن رسول‏اللَّه! لِمَ سمّیت »الزهراء» (سلام الله علیها)، زهراء؟ فقال لانّها تزهر لامیرالمومنین علیه السلام فى النهار ثلاث مرات بالنور کان یزهر نور وجهها صلاه الغداه والناس فى فراشهم فیدخل بیاض ذلک النور إلى حجراتهم بالمدینه
فتبیض حیطانهم فیعجبون من ذلک فیأتون النبی (صلی الله علیه وآله و سلم) فیسألونه عمّا رأوا فیرسلهم إلى منزل فاطمه (سلام الله علیها)فیأتون منزلها فیرونها قاعده فى محرابها تصلى والنور یسطع من محرابها من وجهها، فیعلمون ان الذی رأوه کان من نور فاطمه، فاذا انتصف النهار و ترتبت الصلاه، زهر نور  وجهها (سلام الله علیها)بالصفره فتدخل الصفره، فى حجرات الناس، فتصفر ثیابهم و إلوانهم، فیأتون النبی  (صلی الله علیه وآله و سلم) فیسألونه عمّا رأوا، فیرسلهم إلى منزل فاطمه (سلام الله علیها) فیرونها قائمه فی محرابها و قد زهر نور وجهها
 
و على أبیها و بعلها و بنیها بالصفره فیعلمون أنّ الذی رأوا، کان من نور وجهها، فإذا کان آخر النهار و غربت الشمس احمرّ وجه فاطمه، فاشرق وجهها بالحمره فرحاً و شکراً للَّه عز و جل، فکان تدخل حمره وجهها حجرات القوم و تحمر حیطانهم فیعجبون من ذلک و یأتون النبى (صلی الله علیه وآله و سلم) و یسألونه عن ذلک، فیرسلهم الى منزل فاطمه (سلام الله علیها)، فیرونها جالسه تسبح اللَّه و تمجده و نور وجهها یزهر بالحمره فیعلمون ان الذی رأوا کان من نور وجه فاطمه (سلام الله علیها)فلم یزل ذلک النور فى وجهها حتى ولد الحسین علیه السلام فهو یتقلب فى وجوهنا إلى یوم القیامه فى الأئمه منا أهل البیت إمام بعد إمام،»
ابان بن تغلب مى‏گوید: از امام صادق علیه السلام سؤال کردم: اى فرزند پیامبر(صلی الله علیه وآله و سلم)!چرا فاطمه (سلام الله علیها)را، «زهراء» گویند؟ فرمودند: فاطمه (سلام الله علیها)براى امیرالمؤمنین  علیه السلامدر طول روز سه بار مى‏درخشید. نور او در هنگام نماز صبح، زمانى که مردم در خواب بودند، حیاط خانه آنها را نورافشانى می کرد. همه متعجّب شدند، خدمت پیامبر (صلی الله علیه وآله و سلم) رسیدند و سؤال کردند این نور چه بود که ما دیدیم؟ پیامبر (صلی الله علیه وآله و سلم) آنها را به منزل فاطمه زهرا (سلام الله علیها)فرستادند. وقتى که به منزل فاطمه‏ى زهرا (سلام الله علیها)آمدند، دیدند آن حضرت روى سجاده خود نشسته اند و در حال نماز هستند و نور از صورت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)از میان محراب مى‏درخشد. همه دریافتند آنچه دیده‏اند نور فاطمه (سلام الله علیها)بوده است. هنگام ظهر، وقتى براى نماز آماده شدند، نورى زرد رنگ از ایشان ساطع گشت که تمام خانه‏هاى مدینه را فراگرفت. رنگ صورت و لباس همه‏ى مردم زرد شد. پیش پیامبر (صلی الله علیه وآله و سلم)آمدند و از آنچه دیده بودند سؤال کردند. باز پیامبر (صلی الله علیه وآله و سلم) آنها را به منزل فاطمه (سلام الله علیها)فرستادند. این بار نیز حضرت فاطمه (سلام الله علیها)را در محراب دیدند در حالى که از صورت ایشان براى پیامبر (صلی الله علیه وآله و سلم) و على علیه السلام نورى زرد رنگ مى‏درخشید. فهمیدند آنچه دیده‏اند از نور فاطمه (سلام الله علیها)بوده است. و هنگامى که خورشید غروب نمود، صورت زهراء (سلام الله علیها)قرمز گشت و نورى قرمز از ایشان مى‏درخشید این نور داخل منازل مردم مدینه گشت، خانه‏هاى مردم قرمز شد و در تعجب فرو رفتند. مردم دوباره پیش پیامبر (صلی الله علیه وآله و سلم)  رفتند و از این مطلب سؤال کردند، پیامبر (صلی الله علیه وآله و سلم) آنها را به منزل فاطمه‏ى زهراء (سلام الله علیها)فرستاد، آنها به منزل فاطمه (سلام الله علیها) آمدند و ایشان را روى سجاده دیدند، در حالى که خداوند را تسبیح مى‏گفت و
از سیماى ملکوتى ایشان نورى قرمز مى‏درخشید، دریافتند آنچه دیده بودند از نور سیماى فاطمه (سلام الله علیها) بوده است. این نور در سیماى فاطمه (سلام الله علیها)بود، تا زمانى که امام حسین علیه السلام متولد گشتند، از آن به بعد این نور در سیماى هر یک از اهل‏بیت : بود و تا قیامت از چهره همه امامان درخشش خواهد داشت».

تهیه کننده: احسان طالبی

  • محمد علی جعفری

شادى با دیدار فاطمه علیها السلام

هنگامى که این آیه قرآن بر پیامبر اسلام صلّلى اللّه علیه و آله نازل شد:

(و إ نّ جهنّم لمَوْعِدُهُمْ اءجْمَعین ، لَها سَبْعَةُ اءبْوابٍ لِکُلِّ بابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ )( ۲۸) یعنى ؛ همانا جهنّم وعده گاه تمامى افراد مى باشد، که خداوند برایش هفت درب قرار داده و از هر درى افرادى وارد خواهند شد.

آن حضرت بسیار گریه و اصحاب آن حضرت نیز همه گریان شدند و کسى توان صحبت و سخن گفتن با حضرت را نداشت .

و چون هرگاه پیغمبر اسلام صلّلى اللّه علیه و آله دخترش حضرت فاطمه سلام اللّه علیها را مى دید، شادمان و خوشحال مى گردید، به همین علّت سلمان به سوى منزل آن مخدّره آمد تا ایشان را نزد پدر بزرگوارش آورد و موجب شادى و آرامش رسول خدا گردد.

وقتى سلمان به منزل حضرت فاطمه زهراء سلام اللّه علیها وارد شد، دید حضرت مشغول آسیاب نمودن مقدارى جو مى باشد و با خود این آیه قرآن را زمزمه مى نماید:

((وَ م ا عِنْدَاللّهِ خَیْرٌ و اءبْقى )) یعنى ؛ آنچه نزد خداى متعال و خواست او است بهتر و با دوام مى باشد.

پس سلمان فارسى بر حضرت زهراء سلام کرد و بعد از آن ، جریان ناراحتى و گریه حضرت رسول صلّلى اللّه علیه و آله را براى آن بزرگوار بیان نمود.

فاطمه زهراء سلام اللّه علیها با شنیدن این خبر از جاى خود برخاست و چادر خود را که حدود دوازده جاى آن پاره شده و درز گرفته بود بر سرافکند.

سلمان فارسى با دیدن چنین زندگى و لباسى به گریه افتاد و گفت : چقدر سخت و غیر قابل تحمّل است که دختران رؤ ساء و پادشاهان لباس هاى سُندس و ابریشم بپوشند، و در آن همه تجمّلات و آسایش باشند؛ ولى دختر محمّد، پیغمبر خدا صلّلى اللّه علیه و آله چادر پشمینِ وصله دار بپوشد و این همه سختى ها و مشقّت ها را تحمّل نماید.

هنگامى که حضرت فاطمه سلام اللّه علیها به حضور پدر خود، حضرت رسول صلّلى اللّه علیه و آله وارد شد، اظهار نمود: یا رسول اللّه ! سلمان از زندگى و لباس هاى من تعجّب کرده و در گریه و اندوه ، فرو رفته است .

حضرت رسول صلوات اللّه علیه به سلمان فرمود: دخترم ، فاطمه محبوب خدا است و از سابقین در ورود به بهشت خواهد بود.

پس از آن ، حضرت زهراء سلام اللّه علیها اظهار داشت : پدر جان ! دخترت فداى تو گردد، چرا گریان بوده اى ؟

حضرت رسول فرمود: دخترم ! جبرئیل امین دو آیه قرآن پیرامون جهنّم بر من نازل نمود، که بسیار دردآور و وحشتناک بود و سپس آن دو آیه شریفه را خواند.

حضرت زهراء سلام اللّه علیها با شنیدن آن دو آیه قرآن گریست و به صورت بر زمین افتاد و گفت : واى به حال گناه کارانى که اهل آتش ‍ جهنّم گردند.

سلمان چون این صحنه دلخراش را دید، گفت : اى کاش من گوسفندى مى بودم تا مرا مى کشتند و قطعه قطعه مى کردند و مى خوردند و نامى از آتش سوزان جهنّم را نمى شنیدم !!

و ابوذر گفت : اى کاش مادرم عقیم بود و مرا نزائیده بود و این گونه وصف آتش دوزخ را نمى شنیدم !!

و سپس مقداد گفت : و اى کاش من پرنده اى در منقار پرندگان مى بودم و نامى از آتش سوزان جهنّم را نمى شنیدم
  • محمد علی جعفری

254.jpg

  • محمد علی جعفری

خــدای مــن نه آنقدر پاکم که کمکم کنی و نه آنقدر بدم که رهــایـم کــنی


میان این دو کمم


هم خود را و هم تو را آزار میدهم


هر چه قدر تلاش کردم نتوانستم آنی باشم که تو خواستی


و هرگز دوست ندارم آنی باشم که تو رهایم کنی


آنقدر بی تو تنها هستم


که بی تو یعنی "هیـــچ" یعنی " پــوچ"


خدایا هیچ وقت رهـــــایم نـکـن...

  • محمد علی جعفری